صورتی در خورشید
امام رضا علیه السلام فرمود:« در ماه رجب سه ندا از آسمان شنیده میشود:
ندایی که میگوید:« لعنت خدا بر گروه ستمگر باد! »
ندای دوم میگوید:« آن حادثهی نزدیک شونده نزدیک شد، ای مؤمنان!»
و در قرص خورشید نیز شخصی ظاهر میشود که ندا میدهد:« این امیر مؤمنان است که برای ستمگران بازگشته است.»
(و در روایت دیگری چنین ندا میدهد:« خداوند فلانی را بر انگیخت؛ از او پیروی کنید و حرفش را بشنوید.»)
در این هنگام فرج فرا میرسد و مردگان آرزو میکنند زنده می شدند و خداوند قلب مؤمنان را شفا میدهد.»
منابع:
بحارالانوار، ج52، ص 389، حدیث 28
سه شنبه 11/1/1388-11:2
مذهبی
نداهای غیرعادی آسمانی در هنگام ظهور
یکی از نشانه های حتمی ظهور حضرت مهدی علیه السلام ندای آسمانی است؛ در احادیث بسیاری به این نشانه و یا حتمی بودن آن اشاره شده است.
امام صادق علیه السلام:
- « پنج نشانه پیش از ظهور قائم علیه السلام است: صیحه، سفیانی، فرو رفتن ، کشته شدن نفس زکیه و یمانی »
- « به اسم قائم علیه السلام ندا داده می شود که ای فلان بن فلان! قیام کن !»
- « هنگامی که به حضرت مهدی علیه السلام اجازه ظهور داده می شود، خداوند او را با نام عبرانی اش می خواند.»
- « قائم علیه السلام با شنیدن صیحه آسمانی خروج می کند.»
- « همانا از میان ما امام غائب و پوشیده است، آنگاه که خداوندبخواهد امر او را ظاهر گرداند در قلب او نکته ای ایجاد می کند پس ظهور میکند و به امر خدا قیام می نماید.»
- « هیچ موجودی که خداوند در آن روح دمیده است باقی نمی ماند مگر این که ندای آسمانی را می شنود.»
- « منادی از آسمان نام قائم علیه السلام را ندا می دهد، پس ما بین مشرق و مغرب آن را می شنوند.»
- عمر بن حنظله پرسید: فدایت گردم! اگر از اهل بیت تو پیش از این نشانه ها کسی قیام نکرد، آیا با او قیام کنم! امام فرمود: نه.
سیف بن عمیرة میگوید:
نزد منصور دوانیقی بودم که بدون مقدمه گفت:« ای سیف! از آن منادی که نام مردی از فرزندان ابوطالب را از آسمان ندا میدهد، گریزی نیست!»
گفتم:« آیا کسی از مردم آن را برایتان روایت کرده؟»
منصور گفت:« سوگند به کسی که جانم در اختیار اوست، با گوشهای خود شنیدم که محمد بن علی باقر میگفت:«از منادی که نام مردی را از آسمان ندا میدهد چارهای نیست!»
گفتم:« ای امیر! ما چنین حدیثی نشنیدهایم!»
منصور گفت:« ای سیف! در آن زمان ما نخستین پاسخدهندگان به او هستیم چرا که او یکی از عمو زادگان ماست.»
گفتم:« کدامشان؟»
منصور گفت:« مردی از فرزندان فاطمه .»
آن گاه افزود:« ای سیف! اگر من از محمد بن علی باقر نشنیده بودم و همه
مردم به من میگفتند آن را نمیپذیرفتم ولی او محمد بن علی است.»
عبدالله بن سنان می گوید: در حضور امام صادق علیه السلام بودم که مردی از اهل همدان
به امام علیه السلام عرض کرد: (عامّه به ما عیب می گیرند و می گویند شما
معتقدید که منادی از آسمان نام صاحب الامر علیه السلام را ندا می دهد.)
امام علیه السلام که تکیه داده بود، از این سخن به خشم آمد و نشست، آن
گاه فرمود: از من روایت نکنید، بلکه از پدرم روایت کنید و در این کار
گناهی بر شما نیست، شهادت می دهم که از پدرم شنیدم که می فرمود: به خدا
سوگند این مطلب (ندای آسمانی) در کتاب خدا آشکار و روشن است، آن جا که می
فرماید: (ان نشأ تنزل علیهم من السماء آیه فظّلت اعناقهم لها خاضعین) (شعراء: 4).
اگر بخواهیم از آسمان برایشان نشانه ای می فرستیم تا گردن های ایشان در مقابل آن خاضع و فرو افتد.
مکان ندای آسمانی:
در احادیث بسیاری آمده است که ندای آسمانی از آسمان به گوش میرسد و ندای ابلیس از زمین.
از این مطلب شاید بتوان چنین نتیجه گرفت که ندای آسمانی به وسیلهی
ابزارهای عادی بشری نیست، بلکه معجزه است و نیرویی مافوق نیروی بشری آن را
ایجاد میکند؛ ولی ندای شیطانی با همین وسایل عادی و زمینی پخش میشود که
با دست بشر ساخته شده است؛ و این خود یکی از راه های شناخت ندای حق از
ندای باطل است.
امام صادق علیه السلام:
- در پاسخ این سئوال زراره که « آیا این ندا حق است؟ » فرمود: «به خدا سوگند آری. ندایی همگانی است و هر قومی به زبان خود آن رامیشنوند.»
- « این ندا به گونهای است که هر قومی به زبان خود آن را میشنود.
- « هیچ موجودی که خداوند در آن روح دمیده است باقی نمی ماند مگر این که ندای آسمانی را می شنود.»
- « منادی از آسمان نام قائم علیه السلام را ندا می دهد، پس ما بین مشرق و مغرب آن را می شنوند.»
امام باقر علیه السلام:
- « صدایی از ناحیه دمشق، مژده فتح و پیروزی میدهد.»
- « منتظر صدا باشید که ناگهان از سوی دمشق به طرف شما میآید و در آن برای شما فرج بزرگی است.»
- « منادی از کنار دیوار شهر دمشق ندا میدهد: وای بر اهل زمین از شری که نزدیک است!»
- « در مغرب و مشرق جهان آن صدا را می شنوند.»
امام رضا علیه السلام:
- « ندای آسمانی همان گونه که از نزدیک شنیده می شود، از دور نیز شنیده می شود.»
زمان ندای آسمانی:
هنگام ظهور حضرت مهدی علیه السلام دو ندا شنیده میشود که درباره زمان آنها در احادیث پیشوایان معصوم علیه السلام اختلاف است.
بنا بر برخی از احادیث، هنگام ظهور حضرت مهدی علیه السلام ندایی از آسمان، طلوع خورشید عدالت را به جهانیان بشارت میدهد.
ندای آسمانی در آغاز شب و ندای شیطانی در پایان شب دوم شنیده میشود.
اما بنا بر برخی دیگر، ندای آسمانی در ابتدای روز و ندای شیطانی در پایان روز خواهد بود.
باز در حدیثی دیگر آمده است ندای شیطانی یک روز پس از ندای آسمانی به گوش خواهد رسید.
امام صادق علیه السلام:
- « قائم علیه السلام ظهور نمیکند تا این که در شب جمعه بیست و سوم ماه رمضان از آسمان ندا داده شود.»
- هشام بن سالم می گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: «جریری برادر اسحاق به ما می گوید: شما می گویید که (پیش از ظهور) دو نداهست. پس کدامیک از آنها راستگو و کدامیک دروغگوست؟ » امام علیه السلام میفرماید: به او بگویید: همان کسی که آن را به ما خبر داد و تو منکر وقوع آنهستی، همان کس راستگوست. یعنی کسی که اکنون حوادث آینده را پیشگویی می کندو آنها را به ما خبر می دهد، پس از وقوع آن حوادث، راستگویی او معلوم میگردد و همین شخص ویژگیهای آن دو ندا را به ما گفته است.
امام باقر علیه السلام:
- « ندای آسمانی در شب جمعه، بیست و سوم ماه رمضان به گوش خواهدرسید. پس در آن شک نکنید و از آن پیروی کنید. در پایان روز ابلیس ملعونندا میدهد که عثمان مظلوم کشته شد تا مردم را به شک اندازد و آنان را گرفتار فتنه و آشوب کند. پس چه بسیار انسانهای شکاک که به آتش میافتند. »
- « وقتی ندای آسمانی را در ماه رمضان شنیدید شک نکنید که صدای جبرئیلاست و نشانهاش این است که نام قائم علیه السلام و پدرش را ندا میدهد، بهطوری که دختران در سراپردهها هم آن را میشنوند و پدر و برادرانشان را بهقیام تشویق میکنند.»
نوید پیروزی حق بر باطل:
مقارن با ظهور حضرت مهدی علیه السلام ندایی از آسمان نوید پیروزی حق
بر باطل را سر می دهد. این ندا به گونه ای است که در شرق و غرب جهان آن را
می شنوند و هر انسان خوابی را بیدار می کند و به صحن خانه می کشاند و هر
بیداری را گرفتار ترس و وحشت می نماید.
همزمان با ظهور حضرت مهدی علیه السلام، ندایی آسمانی، به شیعیان امیرالمومنین علی علیه السلام نوید رستگاری میدهد.
امام صادق علیه السلام:
- « منادی ندا میدهد که علی علیه السلام و شیعیانش رستگارند.»
- « منادی ندا میدهد: بدانید که حق با علی بن ابی طالب علیه السلام و شیعیان اوست.»
- « آنگاه ابلیس در پایان روز از زمین ندا میدهد:« آگاه باشید که حق در عثمان و پیروان اوست.» در این هنگام سست دلان شکّ میکنند. »
- « هیچ ایستاده ای نیست مگر این که با شنیدن ندای آسمانی بنشیند و هیچ نشسته ای نیست جز آن که از ترس بر روی پا بایستد. »
- « ندای آسمانی دختران را از سراپرده خارج می کند، دختران درسراپرده ندای آسمانی را می شنوند و پدر و برادرشان را به قیام تشویق میکنند. »
عبدالرحمن مسلمه به امام صادق علیه السلام عرض کرد: « اهل سنت
این سخن ما شیعیان را که میگوییم پیش از ظهور دو ندا در آسمان شنیده
میشود، تکذیب میکنند و میگویند: چگونه ندای حق را از باطل باز
میشناسید؟»
امام علیه السلام فرمود:« شما چه پاسخی به آنها میدهید؟»
عبدالرحمن گفت:« ما پاسخی نداریم!»
امام علیه السلام فرمود:« به آن ها بگویید هر کس قبل از صیحه به آن
ایمان داشته باشد، هنگام وقوع آن را تصدیق خواهد کرد! خداوند عزوجل
میفرماید:« افمن یهدی الی الحق احقّ ان یتبّع امّن لا یهدیّ الا ان یهدی فما لکم کیف تحمکون »؛ یونس، آیهی 35، آیا
کسی که به سوی حق هدایت میکند برای پیروی شایستهتر است، یا آن کس که خود
هدایت نمیشود مگر هدایتش کنند؟ شما را چه میشود، چگونه داوری میکنید؟!»
امام باقر علیه السلام:
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم:
- « هنگام ظهور قائم علیه السلام منادی از آسمان ندا میدهد: ایمردم! زمان جباران به سر آمد و بهترین پیرو محمد صلی الله علیه و آله وسلمعهدهدار حکومت شد. پس راهی مکه شوید.»
- « آن شمشیر به حضرت مهدی علیه السلام ندا می دهد: ای ولی خدا! برای تو جایز نیست که در برابر دشمنان خدا بنشینی و سکوت نمایی.»
- « یا علی! قائم ما علیه السلام شمشیری دارد که در غلاف است؛ پسآن گاه که زمان ظهور فرا رسد آن شمشیر به حضرت مهدی علیه السلام ندا میدهد که: « ای ولی الله، به پا خیز و دشمنان خدا را بکش !»
مراجعه شود به:
منابع:
بحارالانوار 51 / 38 / حدیث 14.
بحارالانوار 52 / 304 / حدیث 72 ------ الکفایه
بحارالانوار 52 / 304 / حدیث73 ------ الاختصاص
بحارالانوار 52 / / 304 حدیث 74 ------ کافی
بحارالانوار 52 / 244 / حدیث 120 ------ غیبه النعمانی
بحارالانوار 52 / 288 / حدیث 25 ------ غیبه الشیخ
بحارالانوار 52 / 246 / حدیث 126 ------ غیبه النعمانی
ص 223 / حدیث 87 . ص 289 / حدیث 28 و 27. ص 230 / حدیث 16 و 96. ص 119
/ حدیث 48. ص 237 / حدیث 105 - ص 269 / حدیث 159 و 189. ص 298 / حدیث 58
و57. ص 208 / حدیث 45. ص 292 / حدیث 40. ص 290 / حدیث 31 و 32 . ص 322 /
حدیث 29 و 30. ص 205 / حدیث 35. ص 305 / حدیث 75. ص 294 / حدیث 44 و 45 و
46. ص 234 / حدیث 100. ص 204 / حدیث 34 و 33 و 31. ص 284 / حدیث 11. ص 212
/ حدیث 62. ص 203 / حدیث 29. ص 209. حدیث 49. ص 285 / حدیث 14و15. ص 229 /
حدیث 95. ص 247 / حدیث 127. ص 161 / حدیث 270. ص 185 / حدیث 9. ص 104 /
حدیث 9. ص 235/ حدیث 103 و 102. ص/ 192 حدیث 24. ص 300 / حدیث 65 . ص 233
/ حدیث 98. ص 295 / حدیث 48 و 49 . ص 206 /حدیث 40 و 39. ص 368 / حدیث
153. ص 311 / حدیث 4
سه شنبه 11/1/1388-10:58
مذهبی
حوادث نزدیک ظهور
محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام زمان ظهور امام زمان علیه السلام را سؤال کرد. امام فرمود:« هنگامی که جوانی از آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم به نام محمد بن حسن نفس زکیه بین رکن و مقام کشته شود.»
همچنین روایت شده است:« جوانی از آل محمد صلی الله علیه و آله وسلم به
نام محمد بن حسن نفس زکیه بدون هیچ جرم و گناهی کشته میشود. هنگامی که او
را بکشند، برای آنها در آسمان هیچ عذری و در زمین هیچ یاوری باقی
نمیماند. در این هنگام است که خداوند قائم آل محمد صلی الله علیه و آله و
سلم را همراه گروهی بر میانگیزد.»
منابع:
بحارالانوار، ج 52 / 192، حدیث 24 ---------- کمال الدین، ص 217، حدیث 78
سه شنبه 11/1/1388-10:56
مذهبی
وضعیت اسفبار مؤمنان راستین پیش از ظهور حضرت مهدی
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم :
- « مؤمن ذلیل و منافق عزیز می گردد.»
- « مؤمن به هر خواری و حقارتی میرسد.»
- « ظهور مهدی علیه السلام هنگامی است که اوضاع شهرها دگرگون شود، بندگان خدا خوار و ضعیف شوند و همگان از فرج ناامید گردند.»
- « به زودی پس از شما قومی خواهد آمد که پاداش یکی از آنها به اندازه پاداش 50 نفر از شماست.»
اصحاب گفتند:« ای رسول خدا، ما در جنگهای بدر و احد و حنین همراه تو بودیم و قرآن در میان ما نازل شد! »
پیامبر اکرم فرمود:« اگر به آنچه آنان مکلف شدهاند، مکلف میشدید، مانند آنان پایداری نمیکردید.»
- « مهدی علیه السلام از فرزندان من است. نامش نام من و کنیه اشکنیه ی من است. از نظر چهره و خلق و خو از همهی مردم به من شبیهتر است.او غیبتی خواهد داشت که امتهای زیادی در آن مدت گمراه میشوند. آنگاههمانند برقی در آسمان ظهور میکند و زمین را، که از ظلم و ستم پر شده است،از عدالت پر میکند.»
- « اسلام دوباره غریب خواهد شد، همانگونه که روز نخست با غربت ظاهر شد. پس خوشا به حال غریبان!»
- « زمانی خواهد رسید که از قرآن جز الفاظ و عباراتش و از اسلام جزنامش باقی نخواهد ماند. مردم، مسلمان نامیده میشوند، ولی از همیشه ازاسلام دورترند.»
امام سجاد علیه السلام:
« هر کس در زمان غیبت قائم ما علیه السلام بر ولایت ما استوار باشد،
خداوند پاداش هزار شهید مثل شهدای بدر و احد به او عنایت خواهد کرد.»
امام باقر علیه السلام:
- « گویا میبینم دین به امت شما پشت کرده، همواره به عقب میرود و به خون خود آغشته است.»
امام صادق علیه السلام:
- « ...و ثروتمندان عزیزتر و گرامیتر از مؤمنان خواهند بود.»
- « کافران از مشاهده ی وضعیت نابسامان مؤمنان خوشحال میشوند. مؤمنان غمگین، حقیر و ذلیل می شود.»
- « اصحاب الآیات (عمل کنندگان به آیات قرآن) تحقیر می شوند؛ کسانی که آنان را دوست دارند نیز همین طور.»
- « روزی خواهد رسید که دین، همانند واژگون شدن ظرفی، واژگون میشود.»
ابان بن تغلب
از امام صادق علیه السلام روایت می کند که فرمود:« زمانی خواهد رسید که
سکوت و رکود بر دو مسجد* حاکم شود و همانگونه که مار در سوراخش فرو
میرود، علم در آنجا ناپدید گردد؛ میان شیعیان اختلاف به وجود بیاید،
گروهی گروه دیگر را دروغگو بنامند و یکدیگر را تکذیب نمایند.»
ابان پرسید:« پس هیچ خیری در آن زمان نیست!»
امام علیه السلام سه مرتبه فرمود:« برعکس، تمام خیر در آن زمان است. چرا که در آن هنگام، فرج نزدیک شده است» .
امیر مؤمنان علی علیه السلام به امام حسین علیه السلام فرمود: « ای حسین! نهمین فرزند تو قیامکننده به حق، ظاهرکننده و پیروزکنندهی دین و گستراننده عدالت است.»
حسین علیه السلام به پدر عرض کرد:« آیا بهراستی چنین حادثهای رخ خواهد داد؟»
علی علیه السلام پاسخ داد:« قسم به کسی که محمد صلی الله علیه و آله و
سلم را به نبوت برانگیخت و او را از میان همه مخلوقات برگزید آری. ولی پس
از غیبتی طولانی و سرگردانیای شدید که در آن جز مخلصان بر دین خود پابر
جا نمیمانند؛ کسانی که از روح یقین بهرهمندند، خداوند از آنان بر ولایت
ما پیمان گرفته است، ایمان را در قلبهایشان نوشته و به وسیله روحی از
جانب خود تأییدشان نموده است.»
عدم پرداخت زکات اموال در آخرالزمان
زمانی میرسد که انسانها مال فراوان دارند، ولی زکات آن را پرداخت نمیکنند.
پیامبر اکرم:
- « زکات را زیان و خسارت می پندارید.»
علی علیه السلام:
- « زمانی خواهد آمد که مردم صدقه (زکات) را زیان و خسارت می پندارند.»
عدم رعایت حدود الهی در آخرالزمان
امام صادق:
- « حدود الهی تعطیل میشود و بر اساس هواهای نفسانی و امیال عمل می گردد.»
- :« خانه خدا تعطیل میشود و به مردم دستور داده میشود حج را ترک کنند.
• شاید منظور از دو مسجد « مسجدالحرام و مسجدالنبی » باشد، یا منظور « مسجد کوفه و مسجد سهله » باشد.
منابع:
بحارالانوار ج 51 ص 110 حدیث 2 ------ کمال الدین
بحارالانوار 51/ص 72 حدیث 13 ------ کمال الدین
بحارالانوار 52/130 حدیث 26 ------ غیبه الشیخ ره
بحارالانوار 52/257 حدیث 147 ------ کافی
بحارالانوار 52/292 حدیث 22 و 23
بحارالانوار ص 366 حدیث 147و 148
بحارالانوار ص 367 حدیث 150
بحارالانوار 52/278 حدیث 173
بحارالانوار ص 265 حدیث 151
بحارالانوار 52/263 حدیث 148
بحارالانوار 52/256 حدیث 147
بحارالانوار 52/190 حدیث 21
بحارالانوار 52/352 حدیث 106
بحارالانوار 52/ص 134
بحارالانوار 51/67 حدیث 7
بحارالانوار 52/264 حدیث 148
بحارالانوار 52/125 حدیث 13
سه شنبه 11/1/1388-10:55
مذهبی
روحیات مردم را در آخرالزمان
رویات مختلفی از امامان معصوم، روحیات مردم را در آخرالزمان توصیف میکند که به بعضی از آنها اشاره میشود:
- چشم و هم چشمی: امام صادق فرمود:« مردم مدام به یکدیگر نگاه میکنند و میکوشند از هم کم نیاورند.»
- قساوت قلب: امام صادق فرمود:« دلهای مردم سخت، چشمانشان خشک و ذکر خدا برای آنان سنگین میگردد.»
- ریا و عجب: علی علیه السلام فرمود:« زمانی خواهد آمد که مردم عبادت را سبب برتری خود بر دیگران میدانند.»
- غرور و خودبینی: پیامبر اکرم فرمود:« کبر و غرور در قلب ها نفوذ می کند، همانگونه که زهر در بدن پخش میشود.»
- عدم روحیه حق طلبی: امام صادق فرمود:« مردم با کسی هستند که پیروز شود. »
- و در روایت دیگر فرمود:« راه خیر خالی می شود و کسی آن را نمیپیماید.»
- و نیز فرمود:« مردم به اهل شرّ اقتدا میکنند.»
- پیش از ظهور حضرت مهدی علیه السلام تملق و چاپلوسی نیز رواج می یابد.
- مردم در سخنان باطل و ناروا از یکدیگر سبقت می گیرند.
- شنیدن قرآن بر مردم سنگین و شنیدن سخنان باطل بر آنان سبک و خوشایند می گردد.
- مردم آشکارا به هم تهمت میزنند.
- امام صادق علیه السلام در روایتی فرمود: « مردگان مسخره می شوند و هیچ کس ناراحت نمیشود.»
- گرسنگی و کمبود مواد غذایی: امام صادق علیه السلامفرمود:« پیش از ظهور مهدی علیه السلام ناگزیر سالی فرا خواهد رسید که مردمدر آن گرسنه میشوند و ترس شدیدی از کشتهشدن و ضرر به اموال و جانها ومحصولات آنها را فرا می گیرد؛ همهی اینها در قرآن بیان شده است.» آن گاهآیه 155 سورهی بقره را تلاوت فرمود:« ولنبلونکم بشیء من الخوف والجوع نقص من الاموال والانفس والثمرات و بشر الصابرین »
- ضعف دینداری: پیامبر اکرم دربارهی ضعف دینداری در مردمآخرالزمان فرموده است:« مردم به دنیا مشغول و از آخرت غافل میشوند. تقوارونق ندارد. از مساجد صدای اذان به گوش میرسد اما قلبهای مردم از ایمانخالی است.»
- امام صادق علیه السلام فرمود: « هنگامی که قائم علیه السلام ظهور میکند، بسیاری از کسانی که خود را معتقد به او میدانستند، به او بیاعتقاد میشوند و به مذهب پرستندگان ماه و خورشید در میآیند.»
منابع:
بحارالانوار، ج 52، ص 364، حدیث 137 ---------- غیبه النعمانی
بحارالانوار، 52/264 حدیث 148
بحارالانوار، ج52، ص 228 و 229، حدیث 93
بحارالانوار 52/259 حدیث 14
بحارالانوار 52/258حدیث 147
بحارالانوار 52/259حدیث147
بحارالانوار 52/264حدیث148
بحارالانوار 52/278حدیث 173
نهج البلاغه - ص 265 حدیث 151
بحارالانوار 52/192حدیث26
بحارالانوار 52/256حدیث 147 علی علیه السلام
بحارالانوار 52/256حدیث147
مراجعه شود به:
سه شنبه 11/1/1388-10:53
مذهبی
کمک امام باقر علیه السلام به خدمتکاران
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمود:« در نوشته ای حاوی فرمایشات رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم
چنین آمده است:« وقتی که کاری را بر عهده خدمتکاران خود گذاشتید، اگر
دیدید آن کار سنگین است و برای آنها زحمت دارد، خودتان نیز به آنها کمک
کنید تا محبت شما را ببینند و کار بر آنها آسان شود.»
سپس حضرت صادق علیه السلام فرمود:« هرگاه پدرم، امام باقر علیه السلام،
کاری را به غلامان خود می سپرد، به آنها رسیدگی می کرد. وقتی نزد آنان
میرفت، میفرمود:« بر سر کار خود بمانید و برای احترام به من، از کار خود
دست نکشید.» بعد به کارشان سرکشی میکرد و اگر آن را برای آنها مشکل و
سنگین میدید، نام خدا را بر زبان جاری میکرد، همراه آنها مشغول به کار
میشد و با این کار زحمت آنها را کم میکرد.»
منابع:
- بحار الانوار، ج 46، ص 303، حدیث 51.
سه شنبه 11/1/1388-10:49
مذهبی
یاد خدا
"شناخت خدا و پرستش وی" عهد و پیمانی بوده که در طول زمان، به دست فراموشی سپرده شده، و خدا با فرستادن انبیاء الهی
درصدد بوده که دوباره آن را به یاد آدمیان آورد. در سوره اعراف آیات
173-172 سخن از عهدی که با بشر بسته شده، به میان آمده و از بشر گله شده
که چرا پایبند عهدش نبوده است. پیامبران مبعوث شدند که این عهد را متذکر و
یادآور شوند بر این اساس است که مهمترین وظیفه پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله
را در سوره غاشیه/ 21 "تذکر" دادن بیان شده و چنین میفرماید:"تذکره بده
که تو تنها تذکر دهندهای "چرا که یاد خدا از مهمترین عوامل رسیدن به قرب
الهی است که انسان را از جهان ماده به عالم معنا و معنویت میرساند. "ای
کسانی که به خدا ایمان آوردهاید ذکر حق و یاد خدا (به دل و زبان) بسیار
کنید."
البته در مورد میزان یاد خدا و اینکه چه مقدار باید به یاد خدا بود بر
طبق آیات و روایات رسیده یاد خدا حدی ندارد و باید در هر حال بیاد خدا
بود، امام صادق علیه السلامدر
این زمینه فرمودند: "هرچیزی حدی دارد که در آنجا به پایان میرسد، مگر یاد
خدا که حدی ندارد. خدا فرایض را واجب کرده و هر که آنها را به جا آورد،
همان حد آنهاست... ولی ذکر، حدی ندارد. چنانکه خدای تعالی در سوره احزاب
آیه 41 فرمودند: "یا ایها الذین آمنوا ذکرو الله ذکرا کثیرا" "یاد خدا
محدودیتی ندارد".
مراتب ذکر
البته ذکر مراتبی دارد که به ترتیب زیر است:
*ذکر لفظی و زبانی
اولین مرتبه از ذکر، ذکر زبانی بدون توجه به معنا میباشد که
مقدمه ذکر حقیقی میباشد و اگر در این مرحله خود را محدود کنیم ارزش زیادی
ندارد. چون اگر فرد با زبانش خدا را یاد کند و ذکر بگوید ولی در عمل مرتکب
معصیت شود، معلوم است که این ذکر فاقد ارزش است. چرا که ذکر حقیقی، انسان را از گناه باز میدارد.
*ذکر قلبی
مرتبه دوم ذکر، توجه قلبی به خداست و بر این اساس است که در قرآن نیز یکی از صفتهای مومنان را خشوع قلبی
میداند که مقدمه خشوع نیز توجه قلبی میباشد چون اگر توجه قلبی به خدا
صورت نگیرد ذکر و یاد خدا جز لقلقه زبان چیری نخواهد بود البته اگر انسان
خود را به این مرتبه از مراحل ذکر رساند دیگر نیازی به ذکر زبانی ندارد
چرا که هدف از ذکر زبانی به یاد خدا بودن در هر لحظهای از زندگانی است که
در این مرحله بدست میآید.
یاد خدا در همه احوال
اینکه فرد خدا را در همه حال حاضر و ناظر بر اعمال خود بداند و
لحظهای از یادش غافل نشود. در این مرحله فرد کم کم میتواند با ذکر لفظی
و توجه به معانی اذکار و ترک معاصی و محرمات به مراتب بالای ذکر نایل شود.
لازم به ذکر است کسی که از یاد خدا اعراض و دوری کرده و عهدش را فراموش
نماید، زندگی سختی خواهد داشت و در قیامت نابینا محشور خواهد شد.
آثار و برکات یاد خدا
یاد خدا آثار و برکات بسیاری دارد که در زیر به برخی از آنها اشاره میشود:
مورد یاد خدا قرار گرفتن
"فاذکرونی اذکرکم... _ پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم ..."
اگر فرد در همه لحظات زندگی به یاد خدا و نعمتهای نامحدودش باشد، خدا نیز
او را در اوج مشکلات و سختیها تنها نخواهد گذاشت.
همنشینی با خدا
کسی که همواره به یاد خدا باشد خدا همنشین او خواهد بود.
پیامبر صلیالله علیه و آله میفرمایند "بدانید بهترین اعمال شما پیش
خداوند و پاکیزه ترین آنها و رفیعترین آنها در درجات شما و بهترین چیزی
که طلوع کرده آفتاب بر او ، ذکر خداوند سبحان است، زیر ا که خدای تعالی
فرموده: من همنشینی کسی هستم که مرا یاد کند."
محبت خدا
انسانی که پیوسته به یاد خداست، محبت الهی
در قلبش جا میگیرد. چنانکه در زندگی روزمره نیز چنین است که اگر انسان در
تمامی ساعات، شخص خاصی را در خاطر داشته باشد، کم کم محبت او در قلبش حاکم
میشود. در روایت نیز آمده است: " هر کس خدا را زیاد یاد کند، محبت خدا در
قلبش حاکم میشود.
در قرآن در این مورد چنین آمده است که: خدا را بسیار یاد کنید تا رستگار و سعادتمند شوید.
آرامش و اطمینان، گمشده انسان امروزی است که وی در آرزوی بدست
آوردن آن در تلاش است، قرآن راه رسیدن به آن را چنین بیان میدارد: "آگاه
باشید که تنها یاد خدا آرام بخش دلهاست".
پرتو یاد خدا گر دهد آرایش دل
بگذرد عمر تو در سایه آسایش دل
ثروت و مال نبخشد به دل آرام و قرار
که از آن زاد، پریشانی و آلایش دل
هست تنها به خداوند قسم یاد خدای
ما به راحت و آرامش و آسایش دل
دوری از شیطان
کسانی که خدا را یاد کنند از گزند شیطان محفوظ میمانند. امام علی علیه السلام
فرمودند: یاد خدا سرمایه هر مومنی است و سود آن سالم ماندن از گزند شیطان
است. و نیز در سوره اعراف آیه 201 به این معنی اشاره شده است که: شیطان
مثل طواف کنندهای کوشا، پیرامون قلب و روح آدمی
میگردد و دنبال راه نفوذی است تا فرد را منحرف کند. اگر انسان خدا را یاد
کند، یاد خدا مثل چراغی در ظلمتی، همه جا را نورانی میکند.
سه شنبه 11/1/1388-10:39
مذهبی
یاد خدا و تناول طعام
انسان
موجودی متمایز از سایر موجودات است چون در وی حقیقتی هست که در سایر
جانداران یافت نمیشود و آن حقیقت این است که وجودش تنها همین وجود مادی
نیست، بلکه علاوه بر وجود مادیش دارای روح
نیز میباشد و به خاطر آن چنان شرافتی به دست آورده که خداوند متعال آن را
به خویش نسبت داده و فرموده است: "... و از روح خود در آن دمیدم..".که
بوسیله این بعد روحانی و معنوی خود که همان روح اوست با فرشتگان مقرب همدم
است و حتی میتواند از فرشتگان نیز برتر شود، اما بوسیله بعد جسمانیش یعنی
اعضا و جوارحش با حیوانات و سایر موجودات ارتباط قرار میکند.
در هر حال انسان برای اینکه به سعادت و کمال خود برسد باید این دو بعدش را فراموش نکند و اگر به یکی از بعد جسمانی یا روحی خود بیشتر از دیگری توجه کند نمیتواند به صورت یک انسان کامل
ظاهر گردد یعنی اگر تمام توجه خویش را تنها متوجه تقویت بعد مادی خویش
نماید، تنها بعد حیوانی خویش را رشد داده است و با چهارپایان فرقی نخواهد
داشت. اما اگر فرد، با تقویت بعد جسمانی خویش، در حد اعتدال، تواما به
تقویت بعد روحانی خویش نیز توجه کند، هر دو بعد را تقویت کرده و در ضمن
سلامت تن به سوی کمال مطلوبش نیز حرکت کرده است.
خوردن برای زیستن و ذکر کردن است
تو معتقد که زیستن از بهر خوردن است
غذا خوردن ابزاری مشترک برای تقویت جسم و روح
البته برخی کارها وجود دارد که انجام آنها فقط در تقویت یکی از
دو بعد انسان است به عنوان مثال ورزش بدنسازی که تاثیرش در تقویت جسم مادی
محدود میباشد اما در مقابل برخی فعالیتها و کارها وجود دارد که تاثیرش
محدود به یک بعد جسمانی یا روحی نبوده بلکه تاثیر سازنده یا خراب کنندهاش
در هر دو بعد جسمی و روحی آشکار میگردد که از جمله آن کارها، غذا خوردن
میباشد، زیرا غذا از جمله نعمتهای الهی است که خدا به موجودات زنده عنایت فرموده تا با استفاده از آن تجدید قوا نموده و در جهت رسیدن به کمال حقیقی
خویش گام بردارد. انسان نیز به عنوان اشرف مخلوقات متعنم به انواع غذاهای
رنگارنگ از سوی خداست، که علاوه بر رشد و تقویت بعد مادی برای اینکه فرد
از غذایی که میخورد، لذت برده و غذایش پربرکت گردیده و هر دو بعد وجودش
نیز همزمان رشد کنند، باید همچون سایر کارها، آغاز غذا خوردن را نیز مزین
به نام نامی خدای تعالی بنماید.
مزایای بردن نام خدا در خوردن غذا
این کار باعث میشود، فرد همیشه متذکر باشد که تنها هدف از
خوردن، رشد جسمی نیست بلکه فرد با نام خدا روحش را نیز رشد میدهد و
همزمان با رشد و تعالی روح، باعث سلامت و مصونیت از ضررهای احتمالی آن غذا
است. امام علی علیه السلام
در این مورد فرمودند: "هرکس هنگام غذا خوردن "بسم الله الرحمن الرحیم" را
ترک نکند، من ضامن میشوم که آن غذا به او ضرری نرساند." همچنین امام صادق علیه السلام
به فردی که از "غذا خوردن" دچار اذیت و ناراحتی میشد، فرمودند: در ابتدای
غذا خوردن "بسم الله" بگو و هر وقت ما بین طعام، سخن گفتی، بعد از فراغت
از سخن، باز "بسم الله" بگو و نیز فرمودند: هرگاه چند ظرف غذا باشد. بر هر
ظرفی یک "بسم الله" بگو و اگر بیم آن داری که فراموش کنی، بر هر ظرفی نام
خدا بری، بگو: "بسم الله علی اوله و آخره".
همکاسه شدن با شیطان
در روایات آمده غذایی که نام خدا بر آن برده نشود، غذایی است در جهت رشد بعد مادی و حیوانی فرد و شیطان
نیز در خوردنش مشارکت میکند. بنابراین آن غذا، طعامی بیبرکت و مضر بر
انسان خواهد بود، چون غذایی که نام خدا بر آن برده نشود، غذای مخصوص شیطان
و پیروانش است. از پیامبر صلیاللهعلیهوآله نقل شده است که ابلیس گفت:
پروردگارا! هر یک از آفریدههایت رزق و روزی دارند، رزق و روزی من چیست؟ خدای تعالی فرمود: هر چه نام من بر آن برده نشود، رزق و روزی توست.
شاید بعید به نظر برسد که شیطان در غذای انسان شریک شود، چون او با
چشم ظاهر دیده نمیشود. اما در تایید حدیث شریف قبل، پیامبر پیامبر
صلیاللهعلیهوآله در جواب کسی که پرسید: آیا شیطان با انسان در غذا
خوردن شریک میشود و از غذایی که انسان میخورد او هم میخورد؟ فرمودند:
بلی. اگر در سفرهای که گسترده شد، نام خدا به میان نیامد و "بسم الله"
گفته نشد، شیطان نیز بر سر سفره مینشیند و از غذاهای آن سفره میخورد
وبرکت از آن سفره غذا برداشته میشود.
پس برای مشارکت و سهیم نشدن شیطان در غذای خویش و نیز برای دفع ضررهای
احتمالی طعام، بهتر است در ابتدای غذا خوردن مقید به ذکر نام و یاد الهی
باشیم تا طعامی با برکت و مفید بر تن و جان، میل کنیم و ضمن تقویت بعد
جسمانی خویش، از طریق یاد خدا و نعمات او و شکر نعمتهایش، بعد معنوی و
روحانی خویش را نیز رشد دهیم تا با جسمی سالم و روحی متعالی، به سوی کمال
حقیقی خویش گام برداریم.
سه شنبه 11/1/1388-10:36
مذهبی
آرزوها
نوع آرزوها
روح انسان
گرایشها و خواستههای گوناگونی را دارد که برخی از این خواسته، در جهت رشد
جسمی انسان است و برخی دیگر در جهت رشد روحی وی. البته منشاء همه
گرایشهایی که فقط به تقویت جسمی و روحی در جهت حیوانیت انسان بپردازند نفس انسانی است.
بشریت و پاسخگویی به آرزوها
لازم به یادآوری است که انسانها از بابت پاسخگویی به خواسته و آرزوهایشان به سه گروه تقسیم میشوند:
گروه اول
مردمانی هستند که فقط به خواستههای نفسانی خود مطابق با آرزوهایشان
توجه کرده و تمام همّ و غمّشان رسیدن بله آن است و در واقع زندگی دنیایی
را هدف خود قرار دادهاند و برای آرزوها و خواستههایشان هیچ حد و مرزی
نمیشناسند که در آیه سوم سوره ابراهیم به توبیخ چنین انسانهایی پرداخته و میفرماید:« ... کسانی که زندگی دنیوی را بر آخرت ترجیح میدهند » و در آیه پنجم سوره قیامت هم میفرماید: « بلکه انسان میخواهد عمری را که در پیش رو دارد به فجور و پیروی هوای نفس بگذارند.»
گروه دوم
این گروه برخلاف گروه اول، کسانی هستند که حد و مرزی برای خواستههای
آرزوها خود معین کرده اند، اینگونه افراد برای رسیدن به آرزوها و
خواستههایشان، از هر راهی استفاده نمیکنند بلکه به درستی یا نادرستی
راهی را که برای رسیدن به آرزوها و خواستههایشان انتخاب کردهاند؛
میاندیشند به اینکه برای رسیدن به آرزوهایشان چه هزینههایی باید خرج
گردد به عنوان مثال به حلال و حرام بودنش توجه دارند و اگر ببیند کارهای
که خواسته دل و آرزوهای میباشد حرام نباشد به دنبالش میروند.
گروه سوم
اما یک گروهی نیز هستند که در مرتبه بالاتر از گروه دوم قرار دارند
اینها افرادی هستند که به مخالفت با اصل هوی نفس و آرزوهایی که منشاء آنها
نفس انسان است نه عقل انسان، میپردازند، این گونه افراد در هر کاری قبل
از اینکه اقدام به آن کار کنند رضایت خداوندی را مقیاس و معیار آرزوها و
خواستههای عقلی یا نفسی خود میکنند و به بیان دیگر اصل در زندگی اینها
این است که هر چه را که خدا بخواهد و مورد رضایت خدا باشد انجام دهند، نه
هر چه را که نفسشان و دلشان بخواهد، در واقع معیار آرزوهای این دسته نیز
همان رضایت خداوندی است بر این اساس که امام علی علیه السلام،
خلافت را بی ارزش میداند مگر برای اینکه خاطر خداوند حق مظلومی را از
ظالمی بگیرد و بتواند بوسیله آن دین الهی را ترویج کند و امام سجاد نیز
میفرماید با یاد تو قلبم زنده میشود.
حقیقت بینی در آرزوها
انسان باید در خواسته ها و آرزوهایش حداقل دو نکته را از یاد نبرد که
یکی مربوط به خود وی میباشد و دیگری مربوط به شرایط و موقعیت زندگی وی.
*تناسب با استعداد و امکاناتش
اما آنچه که مربوط به خودش است توجه به این نکته میباشد که خواستهها
و آرزوی وی باید متناسب با استعداد و امکاناتش باشد چون اگر کسی این نکته
را فراموش کند، آرزوهایش دست نیافتنی خواهد بود یعنی چیزی را آرزو کند که
امکان تحقق آن در وجودش ممکن باشد به عنوان مثال انسان بی مطالعه، آرزوی
این را داشته باشد که دانشمند باهوش و مشهور گردد که این جز محالات
میباشد.
*جو حاکم بر زندگی وی
و دوم اینکه آرزوهایش، متناسب با شرایط زندگی و جو حاکم بر زندگی وی
باشد به عنوان مثال کسی که آرزو دارد یک استاد موسیقی باشد اولا باید از
نظر مالی تامین باشد و و شرایط فرهنگی و جو حاکم بر جامعه نیز چنین
اجازهای به او بدهد و اینکه محلی برای آموزش در محل زندگیش موجود باشد و
همچنین سایر شرایط، حال اگر فردی که در یک شهر کوچکی که زندگی میکند و از
نظر مالی نیز در یک طبقه متوسط جامعه باشد و مجبور باشد برای اینکه زندگی
تقریبا راحتی بکند کار کند و از طرفی نیز به دلیل کوچکی شهر، دانشگاه
موسیقی نیز نداشته باشد و این فرد، از نظر مالی نتواند به آموزشگاههای
آزاد یا سایر شهرها برود یا دستانش بی حس و لمس باشد چنین آرزوهایی برایش
جز حسرت، چیز دیگری به بار نخواهد آورد.
همچشمی در آرزوها؟!
البته یادآوری یک نقطه مهم است و آن اینکه در
آرزوها تنها چیزی که ارزش ندارد مقایسه است یعنی هر کس باید آرزوهایش را
مطابق شرایط روحی و جسمی زندگی خود نه دوست یا فامیل یا غیره ترتیب داده و
بر اساس آن عمل نماید.
معیار گزینش امیال و آرزوها
پس با توجه به مطالب گفته شده انسان باید در آرزوهایش حقیقت بین باشد
چون در این صورت آرزوهای خوب و اصیل را خواهد داشت چرا که شناختی صحیح از
خود و دنیای اطراف خود را دراد. چرا که اکثریت انسانها معمولا آن دسته از
آرزوها و خواستههایی که لذت بیشتری داشته باشد، را انتخاب میکنند اما در
این میان آن دسته از افراد موفقترند که در میان آرزوها و خواستههای
لذیذتر، به انتخاب آن آرزو و خواستهای دست بزنند که لذتش ماندگارتر و در
به کمال رساندن وی بهتر از بقیه عمل کند که بر اساس آموزهای قرآنی و دینی
لذتهای دنیایی در مقایسه با لذتهای آخرتی بسیار ناچیز هستند چون لذتهای
آخرت، پایدارتر و ماندگارتر و لذت بخشتر از لذتهای دنیوی است چرا که
لذتهای دنیائی دیر یا زود تمام میشود برخلاف لذتهای آخرت که ابدی است که
در آیه 219 سوره بقره
به این حقیقت اشاره شده که « بلکه شما زندگی دنیا را میگزینید در حالی که
زندگی آخرت پایدارتر و بهتر است.»و دوم اینکه هر لذتی در دنیا همراه با
انواع ناراحتیهاست مثل اینکه کسی لذت مادر شدن و آرزوی آن را دارد باید
رنج و اذیت نه ماه حاملگی، دوران شیردهی و سایر مسائل را نیز با خود تحمل
کند در حالیکه در آخرت برای اهل بهشت کوچکترین رنجی وجود ندارد چنانچه در آیه 35 سوره فاطر
به این حقیقت اشاره شده که « ستایش خدایی را که از فضل خویش ما را در سرای
اقامت جاودان، جای داد که در آن هیچ رنج و زحمت و ناتوانی و خستگی به ما
نمیرسد.»
جمع بندی
بنا به مطالب گفته شده انسانهای مومن
آرزوهای دور و درازی ندارند چون اولا شناخت حقیقی از خود دارند و ثانیا
آرزوهایی را که فقط به زندگی مادی میپردازد چون قابلیت دلبستن را ندارند،
از آن چشم فرو میندند چون افق دید گستردهای دارند و آرزوهایی را در سر
میپرورند که هم جسمشان را به خوشی برساند و هم روحشان را، و چون حقیقت انسان
را روح انسانی میدانند آرزوهایی که فقط جسم وی را پوشش دهد، دوری میکنند
و به عبارت دقیقتر یک مومن حقیقت بین است به صرف آرزو دل نمیبندد و به
اعمالش بیشتر از آرزوهایش مواظبت میکند چرا که بهشت را به بها دهند نه
بهانه و آرزوها.
سه شنبه 11/1/1388-10:32
مذهبی
پیامدهای اعراض از ذکر خدا
مقدمه
از نظر دین اسلام، منشاء همه قدرتهای روحی انسان، و تنها عامل سعادت وی، توجه به خدا میباشد یعنی اینکه انسان هر کاری که انجام میدهد فرق نمیکند عبادت باشد یا کار یا ارتباط با دوستان و خانواده، رضایت خدا
را مد نظر داشته باشد چرا که یک مسلمان، معتقد است همچنانکه ریشه همه
کمالات وی، در یاد خدا بودن میباشد در مقابل منشاء همه بدبختیها نیز،
دوری از یاد خداست. بر این اساس در دین اسلام دستورالعملهای مختلفی وجود
دارد تا در سایه عمل به آنها، انسان از یاد خدا غافل نگردد. اما سوال
اینجاست با اینهمه اهمیت ذکر خدا، پس چرا بعضا خدا را فراموش میکنیم؟
موانع ذکر
با نظر بر اینکه طبق تعلیمات دین اسلام، نزدیکتر از هر چیز به انسان،
خداوند میباشد، آن چیزی که سبب میشود با وجود نزدیکی به خدا، از ذکر او
غافل گردیم فقط توجه انسان به خودش میباشد، حافظ میگوید:
میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز
یعنی انسانی که خودش را معیار همه چیز قرار داده و همه را برای خودش
میخواهد. به همین جهت از حضور خدای متعال، غافل میگردد. برای رهایی از
این مانع باید به درمان خود بینی بپردازیم تا بتوانیم خدای خود را بیاد
داشته باشیم تا حدیکهزنده بودن و ماندنمان را به یاد او بدانیم چنانکه
امام سجاد علیه السلام میفرماید الهی با ذکر تو قلبم زنده میشود. چرا که
در سایه ذکر خدا، طبق آیه 28 سوره رعد
، انسان به آرامش میسد و بر بینش وی افزوده گردیده، در سایه عدم دلبستگی
به دنیا و مادیات، دوری از انواع گناهان، مورد توجه حق باری تعالی قرار
میگیرد. در این حالت است که من وجودی خود را به طور واقعی خواهد شناخت.
پی آمدهای اعراض از ذکر خدا
همچنانکه ذکر خدا باعث سعادت و تکامل انسان میگردد و انسان به
آنچنان آرامش و اطمینان قلبی دست مییابد که اگر کل عالم نیز برخلاف
حقیقتی قیام کنند، چنین کسی، یک تنه به مبارزه با آنها اقدام میکند و
کوچکترین ترسی از آنها نخواهد داشت چون میداند پشتیبانی دارد که شکست
ناپذیر است، در مقابل؛ غفلت از یاد خدا آثار زیانبار و ویرانگری به دنبال
دارد که در زیر به برخی از این اثرات سو آن، نگاهی خواهیم انداخت:
تنگی معیشت و کوری دل
و دلیل آن این است که کسی که خدا را فراموش کند، معلوم است که زندگی
دنیایی، وی را مشغول کرده است، کسی است که تمام غم و غصهاش زندگی دنیا،
کسب و ثروت و شهرت و پستهای زندگی دنیایی است، بر این اساس تمام توان خود
را صرف بدست آوردن اینها میکند و ازطرف دیگر میبیند که هر چقدر هم ثروت
داشته باشد باز در مقایسه با عدهای دیگر، ثروتش کمک است، روی این حساب
همیشه حسرت چیزهایی را خواهد خورد که ندارد و از طرفی، همیشه در دلش به
خاطر احساس از دست دادن تمام مال و ثروتش که به خاطر آنها، عمر خود را صرف
نموده پیوسته، در استرس و نگرانی بسر خواهد برد یعنی از بابت آنچه دارد در
بیم و نگرانی به سر میبرد و از بابت آنچه که ندارد حسرت نداشتن آنها را،
بر این اساس، مهمترین چیز زندگی که همان آرامش و اطمینان میباشد در زندگی
وی، جای پایی ندارد. درست به همین دلیل است که خداوند در آیه سوره طه،
انسانها را مورد خطاب قرار داده و به آنها گوشزد میکند که اعراض آنها از
یاد خدا، زیانی جز به خودشان نداشته مگر اینکه زندگانی او در دنیا تنگ
میشود. و در سوره فتح آیه چهارم بیان میدارد که برای اینکه به تنگی در
زندگی، مبتلا نشوید خدا را یاد کنید چرا که خداوند سکینه و آرامش را بر
دلهای مومنین نازل کرد تا بر مراتب ایمان خود بیفرانید.
همنشینی با شیطان
شیطان از دو راه عمده، بر انسان مسلط میشود، یکی ضعف و ناتوانی عقل بدلیل نداشتن علم کافی، که انحراف فکری را بوجود میآورد و دیگری وجود ویژگیهای منفی در انسان است چنانچه در آیات 39 و چهل سوره حجر و 82 و 83 سوره صاد
اشاره گردید، که شیطان به جز مخلصان، همه را گمراه میکند، بر این اساس
کسی که از ذکر خدا، روی گردان شود، به طور ناخواسته در همنشینی با شیطان،
خواهد بود که در آِه 125 سوره طه به این مطلب اشاره گردیده که: « و هر کس
از یاد خدا، روی گردان شود شیطانی را به سوی او میفرستیم که همواره قرین
اوست.»
قساوت قلب
کسی که به هر دلیلی از ذکر و یاد خدا، دوری میکند همچنانکه یکی از
فواید ذکر خدا، بصرت دل و نورانیتش میباشد در مقابل با دوری از یاد خدا،
به قساوت قلب مبتلا میگردد، چنانکه به حضرت موسی
وحی گردید که ای موسی « به درستی که فراموشی یاد من، قلبها را سخت
میگرداند» چرا که تنها با یاد خدا دلها زنده میشود و مرگ دلها در
فراموشی خداست.
کوری در قیامت
طبق آیه 124 سوره طه، نابینایی در آخرت، یکی دیگر از عوامل روی
گردانی از ذکر خداست به این دلیل که اینان در دنیا، چشم دلشان را به حقایق
بسته بودند و بر اساس آن، خدا را فراموش نموده بودند، خداوند نیز در قیامت
آنها را مورد فراموشی قرار داده، بینایی آنها را میگیرد، زمانیکه این
افراد اعتراض میکنند ما در دنیا، بینا بودیم، جواب میشوند « همچنانکه
شما در دنیا خدا را فراموش کردید، امروز نیز خودتان مورد فراموشی واقع
شدید».
جمعبندی
با توجه به دو بعدی بودن انسان، و با نظر به بعد حقیقی انسان که همان روح اوست، انسان در صورتی به کمال حقیقی
خود میرسد که روحش را به کمال برساند و آن میسر نیست جز با یاد خداوند
متعال، البته یاد خداوند متعال فقط ذکر زبانی نیست بلکه شامل قرآن، نماز، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و مصداقهای دیگر نیز میباشد، یعنی یک انسان معتقد علاوه بر اینکه نماز
میخواند، قرآن میخواند و به پیامبر اکرم نیز ایمان دارد باید ایمانش را
در مرحله عمل نیز نشان دهد و به اظهار لفظی بسنده نکند. در چنین صورتی
انسان، ذکر خدا را بر زبان جاری ساخته است و اگر فقط به ذکر لفظی اکتفا
کند به پیامدهای ناشی از اعراض یاد خدا، مبتلا خواهد گردید.
ذخایر پیامبران همراه امام زمان عج
-- ابوجارود
از امام باقر علیه السلام روایت می کند که فرمود: « هنگامی که قائم علیه
السلام از مکه خارج می شود، منادی آن حضرت ندا می دهد: که هیچ کس غذا و
نوشیدنی با خود بر ندارد.» و آن حضرت سنگ حضرت موسی علیه السلام
را با خود بر می دارد و آن را بر شتری بار می نماید، در هر منزلی که فرود
آمدند از آن سنگ چشمه هایی می جوشد، پس هر کس گرسنه باشد از آن سیر می شود
و هر کس تشنه باشد سیراب می گردد. همچنین چهار پایانشان نیز از آن سیراب
می شوند، این وضع ادامه دارد تا این که از پشت کوفه در نجف فرود آیند».
-- در حدیث دیگری اضافه شده است که: « وقتی در نجف فرود آمدند، از آن
سنگ آب و شیر همواره می جوشد، پس هر کس گرسنه است سیر می شود و هر کس تشنه
است سیراب می گردد».
-- امام باقر علیه السلام: « نخستین کاری که حضرت مهدی علیه السلام
انجام می دهد در انطاکیه است. آن حضرت از غاری در آن جا عصای موسی و
انگشتر حضرت سلیمان را خارج می کند. »
-- ریان بن صلب از امام رضا علیه السلام: « عصای موسی علیه السلام و انگشتر حضرت سلیمان همراه حضرت مهدی علیه السلام است.»
بحار الانوار 52 / 322 حدیث 30
-- نزال بن سیره در ضمن حدیثی از امیر مؤمنان علیه السلام روایت می کند که فرمود: بدانید که پس از خروج دجال آن حادثه بزرگ و فراگیر اتفاق می افتد.» سئوال شد: « ای امیر المؤمنین علیه السلام! آن حادثه چیست؟»
امام فرمود: « خارج شدن موجودی از زمین از نزد کوه صفا که عصای موسی و انگشتر حضرت سلیمان علیه السلام را همراه دارد.»
بحار الانوار 52 / 194 حدیث 26
-- عبدالله بن سنان از امام صادق علیه السلام روایت می کند که فرمود: « عصای حضرت موسی علیه السلام نی ای از بهشت بود که وقتی حضرت موسی علیه السلام به سوی مدین رفت جبرئیل
آن را برایش آورد، آن عصا و تابوت در دریاچه طبریه است، بدون این که
پوسیده باشد و تغییر یافته باشد، تا این که وقتی قائم علیه السلام ظهور می
کند آن ها را خارج می کند» .
-- محمد بن فیض از امام باقر علیه السلام روایت می کند که فرمود: « عصای موسی علیه السلام از آدم علیه السلام بود که به شعیب علیه السلام
و از او به موسی علیه السلام رسید، آن اکنون نزد ماست - و من جدیداً آن را
دیده ام - و الان همان گونه که از درخت کنده شده، تازه است و وقتی آن را
به سخن آوری سخن می گوید، آن عصا برای قائم ما علیه السلام آماده شده است
تا همان کاری را انجام دهد که حضرت موسی علیه السلام با آن انجام می داد.
آن می ترساند و می بلعد آنچه را می سازند و هر دستوری را انجام می دهد. »
منابع :
بحار الانوار 52 / 318 حدیث 19 --------- بصائرالدرجات، کمال الدین
بحارالانوار،52/324 حدیث 37 ---------
کمال الدین، غیبه النعمانی، بصائر الدرجات، ص335 حدیث 67 (خرائج) و ص 351 حدیث 105
غیبه النعمانی، 52/351 حدیث 104 -------- غیبه النعمانی
بحار الانوار 52 / 390 حدیث 212